سال نو میلادی در مالزی

دیدن درخت کریسمس و گوزنها با سورتمه بابا نوئل، در گوشه کنار مالزی جای شگفت نیست. ان چه برایم در خور توجه است ۲ چیز است :
اول این که من خود بابا نوئل را سوار سورتمه یا جای دیگری ندیدم و شک کردم نکند او یک فرد خیالی و ساخته و پرداخته هالیوود و صهیونیزم باشد که با هدیه دادن به کودکان میخواهد فطرت پاکشان را به سرزمین مقدس منحرف سازد؟!
دوم این که برای مردم استوا نشین مالزی (اگر چه شاید هفته ای را بی باران به سر نبرند ولی) دیدن برف یک آرزویی است که میارزد برایش به چین و ماچین سفر کنند. اما به شهادت همه فیلمها و کارتونهایی که تا به حال دیده ایم، تحویل سال میلادی بدون برف معنا ندارد.از برف مصنوعی (در بلندیهای genting ) که بگذریم، برف شادی دست افزار و دست آویزی بود برای ایجاد جو تحویل سال نو مسیحی .
آخرین شب سال به ۴ راه bukit bintang رفتیم . مدتی را در کتابفروشی یکی از پاساژها (pavilion ) گذراندم. بعد در همان پاساژ کباب ترکی خوردیم. وقتی بیرون میآمدیم مغازه ها بسته بودند ولی مردم از هر زمانی بیشتر بودند. ۲ جا dj آورده بودن و علاقه مندان به پایکوبی میپرداختند. اما مسافتی حوالی ۴ راه بسته شده بود و پر از مردمی بود که از dj ها دور بودند و خوشحال بودند.دور هم جمع شدن راهی است برای فراموشی تنهایی. بعضی، شاخهایی شبیه شیطان به سر گذشته بودند؛ که از هر کس پرسیدم برای چیست؟ نمیدانست. ولی این مانع نشد که ایشان یا من از آنها به سر نزنیم . ساعت ۱۲ شب از ملتها و کشورهای مختلف و مالزیها از مذاهب گوناگون آمده بودند و جشن میگرفتند و برف «شادی» به سر و هیکل آشنایان خود میپاشیدند و مزاحم دیگران نمی شدند.
در این میان پلیس به جای این که مانع جشن و شادی مردم شود، امنیت را تضمین میکرد. سزای پلیسی که مردم را کتک نزند همین است که به جای این که اسپری فلفل در صورت مردم بپاشد،قوتی اسپریهای خالی برف شادی را از روی زمین جمع کند (که توسط تعدادی شهروند نما یا خارجی نما به زمین ریخته شده بود)
بعد ازلحظه تحویل سال هم اتش بازى انجام شد.
فی الجمله ملالی نبود جز دوری از … [با این قسمت به دلیل ترویج محبت، توسط برادران سپاه برخورد شد]

نفس خبیث این جانب